غضنفر بادکنک فروشی باز کرده بود اما بعد از مدتی ورشکست شد چون بادکنک هایش را به شرط چاقو می فروخت
غضنفر دو تا بلوک سیمانی رو گذاشته بوده رو دوشش ، داشته می برده بالای ساختمون . صاحب کارش بهش میگه : تو که فرقون داری چرا اینا رو میگذاری رو کولت ! غضنفر میگه : اون دفعه با فرقون بردم اون چرخش پشتم رو اذیت می کرد
یکی میره دزدی صاحب خونه پا میشه میگه کیه اونجا ؟ میگه : هیچکی گربسن بععععع
یه نفر داشته پشت بوم خونش رو آسفالت میکرده آسفالت زیاد میاره سرعت گیر میذاره .
یه نفر شلنگ برمی داره و تلویزیون رو آب پاشی می کنه و میگه مگه نگفتم اینجا فوتبال بازی نکنید